نویسندە: گلاویژ پیروان
ترجمە: سرگل ابراهیم نژاد
تقریبا یک سال و نیم از انقلاب زن، زندگی و آزادی در شرق کوردستان میگذرد. انقلابی به رهبری زنان شجاع کرد.
همانطور که به یاد داریم پس از کشته شدن ژینا امینی، یک دختر کورد اهل سقز که به همراه برادرش به تهران سفر کرده بود، توسط پلیس به اصطلاح اخلاق جمهوری اسلامی به طرز فجیعی به شهادت رسید.
پس از بازگرداندن پیکر بی جان ژینا به سقز و تشییع در قبرستان آیچی این شهر، زنان شجاع و مبارز به سرعت صدای اعتراض خود را به این جنایت جمهوری اسلامی بلند کردند.
زنان کوردستان با برداشتن روسری به حجاب اجباری اعتراض کردند و شعار «زن، زندگی، آزادی» به شعار اصلی انقلاب ژینا تبدیل شد.
در همان روز بر مزار ژینا امینی با شعار زن، زندگی و آزادی، انقلاب کوردستان با حمایت آزادیخواهان کورد به راه افتادند و در اعتراض به قتل وحشیانه ژینا امینی به خیابانها آمدند.
این انقلاب از کوردستان شروع شد و طولی نکشید کە بە سراسر ایران رسید و مردم بە اعتراض بە مرگ ژینا امینی بە خیابانها ریختند و بسیاری از آنها در این راە بە شهادت رسیدند
آتش انقلاب زن، زندگی و آزادی به زودی به سایر شهرها و مناطق ایران سرایت کرد و مردم در برابر حجاب اجباری که توسط آخوندها به مدت ٤٥ سال بر زنان ایران تحمیل شده بود بەپاخواستند.
این اعتراضات مردم کوردستان و ایران که برای احقاق حقوق مشروع آنها بود، توجه همه جهان را به خود جلب کرد و مردم در سراسر جهان به مطالبات آنها گوش دادند.
این اعتراضات خیلی زود به یک انقلاب سراسری تبدیل شد و مردم خیلی واضح و بدون ترس به خیابان ها آمدند و حقوق خود را که سالها از سوی مقامات سلب شده بود مطالبه کردند.
گرچه مردم مطالبات خود را بسیار مدنی بیان کرده بودند، اما سران رژیم اسلامی گیج شده بودند و نمی دانستند چگونه انقلاب را سرکوب کنند.
از این رو، طبق سیاست و پیشه معمول خود، دست به کشتار و دستگیری انقلابیون معترض در خیابان ها زدند.
رژیم سرکوبگراسلامی از طریق نهادهای سرکوبگر خود از تمامی ابزارهای سرکوب علیه مردم حق طلب ایران به طور عام و کوردستان به طور خاص استفاده کرد و از ارتکاب جنایت علیه انقلابیون دریغ نکرد.
در حالی که انقلابیون به اعتراضات خود در خیابان ها ادامه می دادند و بر حقوق و مطالبات خود پافشاری می کردند، در همان زمان نهادهای امنیتی رژیم برای متفرق کردن و ارعاب انقلابیون، مستقیم و بی شرمانه به سوی مردم تیراندازی کردند و صدها نفر را شهید و مجروح کردند و اعزام کردند. آنها به سیاەچالها رفتند، جایی که بسیاری از آنها بعداً به حبس های سنگین محکوم شدند و دەها نفر از آنها اعدام شدند.
رهبران رژیم که رژیم دیکتاتوری آنها متزلزل شده بود، با انقلابیون به عنوان مهاجمان در کوردستان رفتار می کردند که دلیل اصلی افزایش تعداد قربانیان بود. خسارات مالی و جانی در کوردستان بسیار چشمگیرتر از سایر نقاط ایران بود.
اکثر شهدای کورد با شلیک مستقیم نیروهای ضد مردمی به شهادت رسیدند و سایر قربانیان به شیوەهای مختلف وحشیانه در سیاهچالەهای ایران به شهادت رسیدند و خون سرخ آنها با خون سایر مبارزان آزادی خواهی آمیخته شد.
هر چند در این زمینه هنوز حرف و نوشته اندکی وجود دارد، اما آنچه در این مقاله می خواهم به آن بپردازم، نگرش و رشادت خانواده های شهداست.
همه ما می دانیم که از دست دادن عزیزان در هر سنی و به هر شکلی چقدر سخت و دردناک است.
حال اگر پسر خردسال خود را که هزار آرزو برایش دارید، در یک چشم به هم زدن و در ابتداییترین حقوق که حقوق انسانی، قانونی و ملی اوست از دست بدهید.
از سوی دیگر، بچەهای که هنوز یک دل سیر بوی خوش پدر و مادر شهیدشان را نفس نکشیدەاند و تازه در آغاز سنی هستند که محتاج محبت و تربیت آنهاست.
حال کجا شب پرستان تاریکی به این چیزها گوش دادەاند و به آنها اهمیت دادەاند
مگر اینکه والدین پسران مقتول و کودکان سردرگم این حس را درک کنند و درد یکدیگر را درک کنند.
اما چه نمادی در پس آن است که خانوادەهای شهدا تا این حد شجاعانه و مقاوم در برابر این درد ایستادەاند و به جای در آغوش کشیدن زانوی غم، به دوستان و دشمنان خود نشان داده اند که فرزندانشان با سربلندی جان خود را فدا کردەاند. ازاین رو افتخار میکنند و غم خود را به بغض مقدس تبدیل می کنند و با دشمن می جنگند.
در طول یک سال و نیم گذشته انقلاب ژینا شاهد مقاومت و دلاوری های خانوادەهای سرافراز شهدا بودەایم که سعی کردەاند از هر فرصتی برای مقابله با دشمن اشغالگر و قاتل فرزندان خود استفاده کنند.
خانوادەهای شهدا از اولین روز از دست دادن فرزندانشان از همه مناسبتها مانند تشییع شهدا، سه روز، چهل روز، تولد فرزند شهیدشان و سالگرد شهادتش به عنوان فرصت استفاده کرده اند.
همچنین با حضور صدها نفر از مردم مبارز و میهن پرست یاد و خاطره شهدا را بر مزار و محل شهادتشان به طور مستمر گرامی داشتەاند.
شاهد بودیم و می بینیم که چگونه خانواده های شهدا به گونەای دیگر انقلاب را ادامه دادند و به جای گریه و فاتحه، سرودهای انقلابی و اشعار ملی را می خواندند و به جای پوشیدن لباس مشکی، مداحان لباس هایی به تن کردند که نماد ملت کورد بود. ملت، مانند:
پرچم کردستان، لباس کوردی و (هەوری و جامانە).
مادران داغدار نمونەهای مقاومت این انقلاب بودند به جای و عزاداری برای از دست دادن فرزندانشان، خون جگرشان را خوردند و آن را مبنای نفرت علیه رژیم طاغوت و اشغالگر قرار دادند و قسم خوردند.
پدر و مادر شهدا با سخنرانی زیبا و پرشور خود بر مزار شهدای خود و فرزندان شهدا با شعارهایی از جمله: (پدرم قهرمان است شهید کردستان کوردستان است) آنها به مردم کرد شور و نشاط دادند. این شور و شوق در عین حال موجب استحکام خانوادەهای شهدا و افتخار آنها به شهدای خود می شد. این رشادت و مقاومت خانوادە های شهدا بر سر مزار شهدایشان و در حین سخنرانی و خواندن اشعار و سرودهای ملی و انقلابی بود که باعث شد مردم بر شهدا مالکیت کنند و خانوادەهای آنان را تنها نگذارند. این همکاری و همبستگی بین مردم و خانواده شهدا عامل قوی در تداوم انقلاب بود.
با نگاهی به یک سال و نیم گذشته انقلاب ژینا، می بینیم که رژیم اگرچه خانواده های شهدای انقلاب را از هر نظر تحت فشار قرار دادەاست، اما سعی کرده از برگزاری مراسم بزرگداشت جلوگیری کند، اما خانواده شهدا با اعتقاد راسخی که به راه شهدای خود و با حمایت مردم مقاوم کوردستان دارند نترسیده و عقب نشینی نکردەاند. در عوض، آنها سعی کرده اند این سالگردها را با عزت بیشتری جشن بگیرند.
همەی ما هر روز شاهد مقاومت و دلاوری های خانوادەهای سرافراز شهدا هستیم و می بینیم که چگونه از فرصت ها برای مقابله با رژیم آخوند به ویژه مادران شهدا استفاده می کنند. بهانه می آورند تا همدیگر را دور هم جمع کنند و ملاقات کنند.
این مادران دلتنگ تلاش کردە اند تا این مجالس را فرصتی دیگر برای گرامیداشت یاد و خاطره فرزندان شهید خود از یک سو کنند و پیام وحدت و یک صدا را به دشمن بدهند و بر دستیابی به حقوقی که فرزندانشان در راه آن فداکاری کرده اند پافشاری کنند.
یکی از آخرین مواضع این خانوادەهای سرافراز در ایام نوروز و تجدید سال کوردی بود. وقتی پدر شهیدی را دیدیم که با اشک پیامی به دشمنان مردم ما می داد و با شهدایمان تجدید میثاق می کرد که تا رسیدن به آرزوهایشان راه آنها را پیش می بریم و تسلیم نمی شویم.
والدین شهدای خردسال، فرزندان شهدای دیگر را طوری در آغوش گرفته و نوازش می کردند که گویی فرزندان خودشان به دیدار آنها آمدەاند و درخواست آغوش نوروزی کردند.
می بینیم که چگونه رفتار انقلابی این عزیزان از دست رفته، مجسمه این انقلاب را روی پای خود نگەداشته و به پیش بردەاست و آن را در کشور کاشته است.
در پایان به عظمت و بی باکی آن خانوادەهای سرافرازی که از یک سو با از دست دادن عزیزان خود و از سوی دیگر با مواضع رفیع و انقلابی خود پایه و اساس وحدت در شرق کوردستان شدند، تجلیل می کنم.
خانواده های شهدا از همان روزهای اول شهادت عزیزانشان با مواضع و تصمیمات ملی خود به نگارش مانیفست انقلاب، زن، زندگی و آزادی زنان پرداختند. و تا هم اکنون ادامە دارد.