نویسندە: آسو منبری
ترجمە: سیمین روحانی
در جوامعی که قدرت حاکم، قدرتی استبدادی و دیکتاتوری باشد، همه راههای آگاهی و هوشیاری به روی افراد آن جامعە بسته میشود و هیچ پرتو امیدی به جامعه راه نمییابد. در این مواقع است که وظیفه افراد روشنفکر جامعه سنگین تر میشود و تمام تلاش آنان در راستای آموزش و آگاهسازی جامعه می باشد و وظایف رهبری و پیشگام بودن را بر عهده می گیرند، این موضوع در کوردستان ایران که قدرت حاکم هم دیکتاتور و هم توتالیتر است و در همه امور افراد و حتی زندگی خصوصی آنها دخالت می کند، اهمیت بیشتری دارد.
جامعه کوردستان به دلیل استعمار حاکمیت در بسیاری از زمینەها دچار عقب ماندگی شدە و این عقبماندگی اگر علم و درک مدرن امروزی نباشد ادامه خواهد یافت و زیان های عمیقی را برای نسل های آینده به خصوص در زمینه هویتی به همراه خواهد داشت. همزمان با دخالت و تحمیل قدرت حاکم، تلاش روشنفکران جامعه کوردستان برای تغییر مسیر وقایع ادامه داشته در عین حال زنان زیادی هستند که وظیفه رهبری و پیشگام بودن را در جامعه بر عهده گرفتەاند و آنها با رفتار و اعمال خود توانستەاند که جامعه را به حرکت دربیاورند تا در برابر قدرت اشغالگر مقاومت نشان دهند. از این دسته افراد به ویژه در کوردستان ایران نمونه زیادی وجود دارد و افرادی چون مژگان کاوسی، زارا محمدی، فریده ویسی و ژینا مدرس گورجی تنها چند نمونه هستند.
همزمان با پافشاری زارا محمدی بر آموزش به زبان مادری، موجی از حمایت در جامعه کوردی شکل گرفت و ناعادلانه بودن قوانین و تحمیل چندین سال زندان برای زارا باعث شد سایر اقشار جامعه که شاید تا به آن وقت به موضوع زبان و هویت ملی توجهی نداشتند از او حمایت کنند و با دادن لقب “زارای نیشتمان” به این زن کورد و ضمن حمایت از خواسته های هر فرد کورد که حداقل حق آموزش به زبان مادری است بر هویتی اصرار داشتند که حفظ زبان مادری یکی از مهمترین ارکان آن می باشد.
تبدیل شدن به نماد و سمبل در جامعه برای رژیم توتالیتر بسیار خطرناک است، بنابراین تلاش خود را برای ضربه زدن به آن و جلوگیری از توسعه مسئله ملی به ویژه در بین زنان را تشدید می کند.
در واقع جمهوری اسلامی بیش از هر نیروی دیگری در جامعه از قدرت زنان می ترسد. و بیش از ٤٥ سال است که با سرکوب و آموزش ایدئولوژیک خود سعی دارد که آنها را در گوشە خانه حبس و از تمام امور جامعه دور نگەدارد. و دلیل این کارها واضح است دور نگەداشتن و حذف زنان از امور جامعه به نفع قدرت حاکم است زیرا حداقل نیمی از توان جامعه را منفعل کردە و این باعث می شود که نیروی مقاومت جامعه جان خود را از دست بدهد. بنابراین، خود قدرت حاکم بهتر میداند که اگر نیروی زنان متحد شود، میتواند پایههای وجودیش را متزلزل کند، همانطور که در جریان انقلاب ژینا به وضوح دیدیم.
در این راستا حضور برخی بانوان می تواند کاتالیزور خوبی برای ایجاد جنبش در بقیه قشر و جامعه باشد. زیرا که حضور زنان روشنفکر و فهیم می تواند مسیر وقایع را تغییر دهد و مسئولین و حاکمیت استعمار را متوقف کند. اینجاست که رژیم سعی می کند کانون های فکری و آگاهسازی زنان را هدف قرار دهد، از یک طرف زارای معلم را زندانی می کند تا شاگردانش دیگر نتوانند به زبان ماردی خودشان درس بخوانند، و از سوی دیگر کتابفروشی ژیرا را می بندد تا ژینا مدرس گورجی به عنوان یک فعال عرصه زنان نتواند با استفاده از این مرکز در راستای شناخت زنان در دنیای مدرن و مطالبات برحق آنها عمل کند.
با توجه به نقض حقوق بشر در کوردستان، به ویژه علیه زنان، می توان به این واقعیت پی برد که آنچه رژیم جمهوری اسلامی از آن می ترسد، زنان آگاه و هوشیار است! در واقع قدرت حاكم به خوبی میداند که زنان روشنفکر چقدر می توانند بر محیط اطراف خود تأثیر بگذارند و نقش مثبتی در پیشرفت جامعه داشته باشند.
رژیم بر این باور است که می تواند با دستگیری زنان، بستن کتابفروشیها و ممنوعیت فعالیتهای مدنی و فرهنگی، جامعه را کنترل کند، اما در حقیقت این امر هرگز در جامعەی کوردستان اتفاق نمی افتد.
تلاش رژیم برای سرکوب زنان در تمام دوران حاکمیتش با فریادی رسا همراه بود که پس از قتل حکومتی ژینا به گوش جهانیان رسید و جمهوری اسلامی را با شکستی بزرگ روبرو کرد.
با نگاهی به وقایع سال های اخیر که دهها نمونه از دستگیری و مجازات زنان کورد را شاهد بودەایم، می توان از آن این درس را آموخت این که قدرت زنان می تواند نیروی تحول بنیادین باشد و هیچ نیرویی نمیتواند در مقابل قدرت دانش و دانایی بایستد.
مهم این است که در عصر اطلاعات و علم، زنان بیش از هر زمان دیگری برای آگاهسازی خود و شناخت جامعه و رویدادهای اطراف خود تلاش کنند تا بتوانند در این راستا گامهای عملی، بهتر و موفق تری بردارند.